Web Analytics Made Easy - Statcounter

کارگردان سریال گاندو به برخی پرسش‌ها درباره حواشی پیش آمده برای این مجموعه تلویزیونی توضیح می‌دهد.


به گزارش شریان نیوز،«گاندو» به قسمت پایانی خود نزدیک شد و به این شکل پرونده یکی دیگر از سریال‌های پرحاشیه «جواد افشار» نیز بسته شد. این‌بار نه «کیمیا» و داستان زندگی‌اش، که یک پرونده حساس «جاسوسی‌-امنیتی» موضوع فیلم افشار بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آرش قادری فیلمنامه این مجموعه تلویزیونی را براساس مستندات و وقایع تاریخی و کشف جاسوس‌های دولتی نوشته و البته به دلیل برخی معذوریت‌ها که افشار در این گفتگو به آن اشاره می‌کند تمامی اسامی افراد و اشخاص حقیقی در آن عوض شده، اما به‌طور واضح و مشخص این فیلم در ارتباط با «جیسون رضاییان» است که به همراه همسرش (یگانه صالحی) ۳۱ مرداد ۱۳۹۳ به اتهام جاسوسی دستگیر شد.

رضاییان که در این مجموعه با نام «مایکل هاشمیان» در کنار چند پرونده جاسوسی دیگر موضوع اصلی این سریال بود. با پخش همان اولین قسمت، «گاندو» هم مانند «کیمیا» وارد کشمکش‌ها و حاشیه‌های بسیار، البته با جنسی متفاوت شد. برخی شخصیت‌ها و چهره‌های سیاسی از همان ابتدا، عوامل سریال را متهم به سیاه‌نمایی و جانبداری سیاسی و اتهام‌های به گفته افشار بی‌پایه و اساس کردند و در ادامه هم قسمت‌به‌قسمت این حاشیه‌ها واعتراض‌ها بیشتر شد و جواد افشار فقط در پاسخ به این انتقادات تقاضای صبر کرد و اجازه خواست تا سریال پیش برود.

در گفت‌و‌گوی پیش‌رو که همزمان با پایان سریال «گاندو» منتشر می‌شود و چند روز پیش انجام شده، افشار به برخی پرسش‌ها درباره حواشی پیش آمده برای این سریال توضیح می‌دهد.

ساخت یک سریال تلویزیونی به‌عنوان یک تریلر سیاسی چه چالش‌ها یا بهتر است بگوییم گرفتاری‌هایی برای شما به‌عنوان کارگردان داشت؟

به‌هر صورت ساخت چنین اثری طبیعتاً به‌دلیل داشتن رگه‌های سیاسی و برجستگی مسائل و شخصیت‌هایی که در آن مطرح می‌شوند چالش‌ها و حاشیه‌هایی به‌همراه خواهد داشت و به‌نظر می‌رسد این موضوع اجتناب‌ناپذیر است. البته من به‌عنوان یک سازنده هرگز حاضر نبوده و نیستم که مقام‌های ارشد کشور یا دیگر مسئولان را در هر رتبه و جایگاهی که در حال خدمت هستند تخطئه کنم یا بیهوده به آن‌ها اتهام‌هایی بی‌پایه و اساس بزنم.

از طرف دیگر؛ ما مگر می‌توانیم جلوتر از نهاد‌هایی مثل قوه قضائیه و مجریه حرکت کنیم. همان‌طور که گفته شد ما یک داستان از جاسوسی یک شخصیت امریکایی- ایرانی در ایران داشتیم که اطلاعاتش تا حدی در اختیار ما بود. مسأله بعدی و مهم برای ما اصول ساخت و پردازش یک درام در قالب این مسأله بود که این فرآیند از واقعیت تا نمایش‌تلویزیونی چه فرآیندی را طی می‌کند؛ بنابراین در این موضع طبیعتاً ممکن است پیکان و جهت دیالوگ‌ها، خلق موقعیت‌ها یا شخصیت‌پردازی‌ها به سمتی برود که فراتر از حد انتظار برخی مخاطبان است. پس این چالش‌ها و حاشیه‌ها همان‌طور که شما هم به آن اشاره کردید طبیعی است. اصولاً شرایط ساخت یک سریال در قالب و موضوع امنیتی با یک درام خانوادگی بسیار متفاوت است. در کاری مثل «گاندو» اگر بنا بود که به دستاورد‌هایی برسیم، پرداخت یکسری هزینه نیز طبیعی به نظر می‌رسید و ما این هزینه‌ها را متحمل شدیم. البته در نهایت تصمیم این شد که ما بیشتر به سمت آگاهی‌بخشی به جامعه برویم؛ آگاهی‌بخشی درخصوص مسائل جدی‌ای که در کشور با آن دست به گریبان هستیم؛ بنابراین چالش اصلی پارادوکسی بود که این وسط شکل می‌گرفت. یعنی برای ساخت یک فیلم با آن متر و معیاری که در ذهن بسیاری از جمله خود شما هست باید یک هزینه‌هایی پرداخت شود که این اتفاق نمی‌افتد و این شاید اصلی‌ترین چالش باشد.

خیلی وقت‌ها نه «چه نشان دادن» بلکه «چگونه نشان دادن» موضوع بحث است. فکر نمی‌کنم کسی با ساخت فیلم یا اشاره به فلان شخصیت و بهمان شخصیت، مشکلی داشته باشد، چون ما با مسأله‌ای مثل آقازاده‌ها و داستان‌هایشان آشنایی داریم، اما موضوع اصلی، چگونگی ورود و البته تحقیق و پژوهش‌های لازم است و... به نظر، برای من که این سریال را می‌بینم یک برداشت اولیه در ذهن من شکل می‌گیرد. شما یک داستان کامل و پر و پیمان داشته‌اید که به‌اندازه کافی جذاب و هیجان‌انگیز بوده است. اما آنقدر در همه چیز آن بزرگ‌نمایی شده که آدم فکر می‌کند دارد یک داستان تخیلی می‌بیند. مثلاً کسی که درباره جیسون رضاییان کمی بداند، حتماً از این لهجه‌ای که شما برای پیام دهکردی که نقش او را بازی می‌کند تعجب خواهد کرد. یا شخصیت آلن بیکر، که قرار بوده نقش آلن ایر را بازی کند.

فکر نمی‌کنید این‌ها شما را از مقصود اصلی دور کرده است؟

این نظر شما به‌عنوان یک کارشناس است که از بیرون به این داستان نگاه می‌کنید، اما نظر من به‌عنوان کارگردان این است که باید این اثر را در قالب یک اثر نمایشی مورد تحلیل قرار داد. زمانی شما ممکن است بر بخشی از این عناصر پافشاری کنید که باعث شود جذابیت‌های بصری کار بالاتر برود. درباره مثالی که از نقش پیام آوردید هم به مصداق اشاره می‌کنم. ما می‌خواستیم لهجه آقای دهکردی یک چیز بدیع باشد که تا به حال تجربه نشده است و از طرفی هم شباهت کمتری به اصل جنس داشته باشد.

اما این لحن و لهجه به نظر شما تازگی داشت؟ من می‌توانم نمونه‌های بسیاری بیاورم که با همه بدی خیلی بهتر از لهجه پیام دهکردی در «گاندو» است.

این نظر شخصی و کارشناسی شماست و من به آن احترام می‌گذارم. بازخورد‌های متفاوت و متضاد با نظر شما را هم در طول این مدت زیاد گرفتم و نمونه‌های تقلید آن را هم به‌صورت عینی هم در عموم مردم و هم در خواص دیدم. خیلی‌ها از این نوع بیان و شکل اجرایی لذت بردند. البته انتقاد‌هایی هم بوده است. من به هر دو نظر احترام می‌گذارم، ولی این حاصل سلیقه و انتخاب من بود. من هم مثل شما مدل‌هایی که در سریال‌هایی مثل میرزا کوچک‌خان یا... را زیاد دیدم؛ برعکس شما به نظر من آن‌ها اصلاً قابل پذیرش نبود و خیلی هم کلیشه‌ای بود. یک نوع ادا درآوردن بود. در گاندو، اما ما به یک چیز اصیل رسیدیم که حاصل زحمات پیام است و من مشاوره‌هایی دادم که در نهایت هم بگوییم این زبان فارسی‌انگلیسی است و هم بدیع و متفاوت است. چند شب پیش به‌همراه چند دوست دیگر کنار آقای شریفی‌نیا بودیم همه عاشق این لهجه بودند و ریسه می‌رفتند از خنده. چند تا پست در فضای مجازی هم دیدم که تکیه کلام‌های پیام را الگو گرفته بودند. ممکن است بعضی‌ها اساساً با چیزی ارتباط برقرار نکنند که آن هم برای ما قابل احترام است؛ اما به هر صورت این انتخاب من بود و شاید اگر کس دیگری جای من نشسته بود انتخابی دیگر داشت. البته در مورد «آلن بیکر» من این نقد را می‌پذیرم که به آن چیزی که شما می‌گویید نزدیک شده است.

این‌همه جلوه‌های بصری و کامپیوتری برای چیست؟ همه دنیا می‌دانند که نهاد‌های امنیتی اطلاعاتی ما چه قدرت و نفوذی دارند. شما در این سریال طوری نشان دادید که انگار همه چیز در همین حد است و یک‌سری کامپیوتری که بیشتر شبیه کار‌هایی است که در «ترمیناتور» انجام شد...

این مسأله هم باز به فقر ما در پرداخت و امکانات بصری در این ژانر برمی‌گردد. ما در این سال‌ها، چون از این دست کار‌ها نداشتیم یک‌دفعه با دو نوع برخورد مخاطب با این‌همه سیستم عامل و نرم‌افزار‌های گوناگون مواجه می‌شویم. یک عده حیرت زده می‌شوند و یک عده گارد می‌گیرند‌ای بابا خالی‌بندی می‌کند. دلیلش هم همان‌طور که گفتم این است که با این نوع کار‌ها کمتر آشناست و چشم عادت ندارد به دیدن این همه اشکال و نشانه‌های بصری. البته این را هم در نظر بگیرید که این واقعاً کمتر از ۱۰ درصد از ملزوماتی بود که ما در اختیار گرفتیم. حتماً شما هم می‌دانید که اگر شما با واقعیت‌های این مجموعه در بخش‌های نرم افزاری مواجه شوید حتماً حیرت می‌کنید. من که به‌عنوان کارگردان شدیداً حیرت کردم. ما می‌خواستیم بخشی از این توانمندی‌ها را به عنوان عوامل بازدارنده نشان دهیم. این چیز‌هایی که می‌گویم ما فقط شمایلی از آن را نشان دادیم جزو ابزار‌های ذاتی دستگاه‌های اطلاعاتی امنیتی است.

اگر این‌ها را نداشتیم که مجبور می‌شدیم در دامن کارآگاه بازی‌های سنتی بیفتیم و در نهایت کارمان هم به هیچ جایی نمی‌رسید؛ بنابراین مجبور بودیم بخشی از این ابزار‌ها را به نمایش بگذاریم که برگرفته از واقعیت، اما خیلی تغییر یافته است. به‌هر صورت تأیید می‌کنید که ما به لحاظ امنیتی نمی‌توانستیم همه چیز را نشان بدهیم پس مجبور بودیم شمایلی نشان بدهیم. این به رخ کشیدن شاید از نظر دوستانی مثل شما گل‌درشت باشد، اما من اعتقاد دارم برای مخاطب عامی که همیشه ما را متهم به‌عقب‌ماندگی می‌کرد و مدام می‌گفت ما قدرت و توانایی در این عرصه‌ها نداریم چنین چیزی نشان دادیم که توانایی‌ها را نشان دهیم. برای چنین سیستمی هک کردن دوربین‌های فلان هتل واقعاً کار عجیبی نیست؛ بنابراین خیلی خوب است که مخاطب بتواند در چنین اثری با بخشی از این‌ها آشنا شود، چون هم می‌تواند نقش آگاهی‌بخشی داشته و هم هشداردهنده باشد که بدخواهان بدانند که چقدر می‌توانند آسیب‌پذیر و در دسترس باشند.

وقتی حرف از فیلم‌های دهه ۶۰ زدید و آن ادا‌ها و... فکر من رفت به چیز‌هایی مانند شوخی‌های باسمه‌ای بچه‌های تیم محمد بین خودشان یا در خانواده با همان عنوان «عزیز» گفتن به مادر و... این نوع ادبیات به نظر شما خیلی تکراری و کلیشه‌ای نیست؟ شخصیت‌هایی کاملاً تفکیک شده سیاه و سفید؛ یا بعضی از بازی‌های چند نفر دیگر که آدم احساس می‌کند هم‌اکنون از کارگاه‌های آموزش بازیگری بیرون آمده‌اند... همان‌قدر خشک و بی‌تمرین و...

من با نظر شما مخالف هستم. مثلاً شما معتقدید این شخصیت‌ها سیاه و سفید هستند و من اتفاقاً معتقدم همه شخصیت‌ها در گاندو خاکستری‌اند. همه این آدم‌ها در یک مسیر حرکت می‌کنند. مثال می‌زنم: مسئول حفاظت دفتر نهاد ریاست جمهوری اساساً در یک جناح دیگر قرار دارد و خود این نهاد هم یک نهاد و دستگاه امنیتی است که به‌طور موازی و مشابه در یک مسیر حرکت می‌کنند، اما اختلاف سلیقه، اختلاف دیدگاه و اختلاف شیوه در نوع گزینش یا برخورد با نیرو‌ها و عوامل‌شان دارند؛ بنابراین همین لایه خاکستری است که در دیالوگ‌ها نمود پیدا می‌کند وقتی به محمد می‌گوید: من کارم را درست انجام می‌دهم تو هم کارت را درست انجام بده. این موضوع برآمده از تفاوت نگاه و دیدگاهی است که نسبت به جایگاه شغلی هم دارند و حتی یک حسادت پنهانی در آن نهفته شده. در شخصیت‌های مثبت هم باز ما زیاد می‌بینیم که اشتباه یا ناپختگی می‌کنند. این ناپختگی‌ها هم بخشی از همان نگاه خاکستری است که من بشدت به آن اعتقاد دارم. نه فقط در این کار، در کاری مانند کیمیا هم بار‌ها و بار‌ها به این نگاه‌ها و شخصیت‌های خاکستری احترام گذاشتیم. اگر احیاناً مخاطب فکر می‌کند که کفه این ترازو گاهی به‌هم خورده و کمرنگ و پررنگ می‌شود قطعاً ضعف ما در عدم پرداخت موفق شخصیت‌ها... در پرداخت من یک جا‌هایی اعتقاد دارم بشدت درآمده یک جا‌هایی هم دچار ضعف و خطا‌هایی شدیم.

درباره بازی‌ها چطور؟

من از قریب به اتفاق بازیگر‌ها راضی هستم و از بازی بعضی‌ها مانند وحید، پیام، فرهاد قائمیان صد درصد کیف می‌کنم البته حمل بر تفاوت و تبعیض بین بازیگر‌های عزیزمان نشود. همه خوب بودند. اما درمورد ضعیف‌ها هم می‌پذیرم. هم‌اکنون که خروجی را نگاه می‌کنم می‌پذیرم می‌شد بهتر اتفاق بیفتد، اما همین هم متأسفانه برمی‌گردد به زمان کم ما و پروسه پیش‌تولید و تولید.

خیلی‌ها می‌پرسند چه لزومی داشت اول داستان بنویسید شخصیت‌ها واقعی نیستند و به صورت کامل و زنده در فیلم روایت و شخصیت‌ها به جز اسم و فامیلشان واقعی باشند.

خب برخی از این اسامی ممکن است تشابهی با کسی دیگر داشته باشد. مثال می‌زنم: همان قسمت اول یک شخصیت برجسته دولتی به‌نام دکتر فرمند می‌بینیم که آقازاده‌ای هم دارد. من یک دفعه متوجه شدم که جناب فرمند نماینده استان آذربایجان شرقی است و یک شخصیت بسیار محترم، معتقد و مؤمن که جایگاه سیاسی اجتماعی برجسته‌ای هم دارد و اتفاقاً آقازاده‌ای هم دارد بسیار محترم.

جیسون رضائیان و آلن ایر و... را بر اساس چه معذوریتی عوض کردید؟

به لحاظ حقوقی و قضایی این حق را دارند که از من و سازندگان این اثر شکایت کنند. اگر یک روز پایم را از کشور بیرون بگذارم ممکن است پلیس به دلیل داشتن شاکی خصوصی من را دستگیر کند. به همین سادگی. دوم اینکه به لحاظ حفظ رعایت ساختار یکدست کار، وقتی شما شخصیت‌های نمایشی مانند کاظمی، بهرامی، محمد عبدی دارید باید همه یکدست باشند.

شما به چه سطحی از اطلاعات این پرونده دسترسی داشتید؟

آنچه شما می‌بینید سطح دسترسی ما بوده است. من به عنوان شخص جواد افشار کارگردان این مجموعه، تا آنجایی که لازم داشتم ورود کردم. مواردی که هم به درام کمک کند و خدای نکرده رد امنیتی اطلاعاتی به جا نگذارد و تکنیک‌های این عزیزان را لو بدهد.

مثلاً محتویات پرونده و بیشتر از چیزی که هست و همه می‌دانند؟

بله برخی از بازجویی‌های رضائیان را دیدم. اتفاقاً ما در قسمت پایانی دیالوگ‌هایی عینی آوردیم و برخی دیگر را با ملاحظاتی به نمایش درآوردیم. مثلاً در یکی از بازجویی‌ها رضائیان با صراحت می‌گوید: «من امریکایی هستم و شما اصلاً جرأت ندارید با من اینطور رفتار کنید. من ژنرال جنگ نرم هستم. برای جنگ نرم هر کاری از دستم بربیاید می‌کنم.» رهبر کشور ما سال‌ها پیش گفته ما وارد جنگ نرم شده‌ایم و این آدم حالا ادعا می‌کند که من ژنرال این جنگ هستم. این چیز‌ها را مردم نمی‌دانند یا نشنیده‌اند و برای اولین بار قرار است در «گاندو» به آن اشاره شود. یا درباره آدم نفوذی که ما در سرویس‌های خارج از ایران داریم؛ چه در ایران چه در ترکیه که مقصود البته دوبی، مقر و دفتر آلن بیکر یا همان آلن ایر است. حتی در امریکا و در دفتر رئیس‌جمهوری ما نیرو‌های نفوذی بسیاری داریم.

مؤسسه آوینی و «گاندو»

مؤسسه شهید آوینی  سال‌ها بود که تلاش می‌کرد یک کار ارزشمند و جذاب برای تلویزیون تولید کند. مسلماً هر کجا بیشتر دقت کنی و صرف هزینه کنی بیشتر هم توجه جلب می‌شود. مؤسسه شهید آوینی گام خوب و مثبت را به همت مجتبی امینی که هم مدیر این مجموعه و هم تهیه‌کننده «گاندو» است، برداشت و نتیجه یک اتفاق بی‌نظیر بود و امیدوارم این راه ادامه پیدا کند. انتظاری که از ما داشتند این بود که تا حد ممکن رعایت اخلاق و رسالت رسانه‌ای و آزاد اندیشی در نظر گرفته شود و در کنار این‌ها واقعیت‌ها نیز گفته شود. من دیدگاه سیاسی خط‌کشی شده‌ای ندارم در تأویل‌های این سریال هم اگر مخاطب‌های ما این نکته را از من بپذیرند ممنون می‌شوم و اگر نه هر طور که نیاز باشد حاضرم آن را ثابت کنم. جایی مصاحبه‌ای کردم و گفتم خط قرمز این مجموعه چه در نمایش چه در واقعیت، امنیت ملی جایگاه مردم و نظام است و شخصاً هیچگاه در این سال‌ها خودم را وابسته به هیچ جناحی ندانسته و نمی‌دانم.

به رئیس جمهوری ارادت دارم

ضروری است که من موضع خودم را نسبت به جایگاه رئیس‌جمهوری، دولت و مقامات کشور شفاف کنم. من ارادت ویژه دارم به تمامی این عزیزان و دلیل عمده‌اش هم این است که من به آقای روحانی رأی داده‌ام.

ما هیچ‌گاه در این اثر نمایشی به این موضوع اشاره نکردیم که خدای نکرده شخصیت‌ها و پایه‌های مهم نظام مانع از رسیدگی و طی مسیر این پرونده و پرونده‌هایی مشابه این هستند.

ما در گاندو، به‌دلیل رسیدن به آنچه برای یک درام کامل نیاز داشتیم چند پرونده را داخل هم کردیم و در دل آن‌ها یک پرونده اصلی را روایت کردیم.

برچسب هارئیس جمهورگاندو

منبع: شریان

کلیدواژه: رئیس جمهور گاندو

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shariyan.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شریان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۳۲۳۳۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رئیسی پروژه‌ای که در دولت روحانی افتتاح شده بود را دوباره افتتاح کرد!

وزیر نیرو دولت روحانی از اجرای پروژه‌ای چند منظوره در کشور سریلانکا خبر داد که چند روز قبل، یعنی هشتم آبان، با حضور مایتریپالا سریسینا، رییس‌جمهور وقت سریلانکا و زائری‌امیرانی، سفیر وقت ایران در سریلانکا افتتاح شده بود.

در جلسه مشترکی که پس از افتتاح پروژه چند منظوره برق-آبی اومااویا و بازدید از نیروگاه برگزار شد، رییس‌جمهور وقت سریلانکا ضمن قدردانی از دولت جمهوری اسلامی ایران و پیگیری‌های سفارت ایران در کلمبو گفته بود: این پروژه نتیجه همکاری و روابط دوستانه و دیپلماتیکی است که بین ایران و سریلانکا از سالیان پیش وجود داشته است و سریلانکا همیشه قدردان حمایت‌های بی دریغ دولت جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.

محمد زائری‌امیرانی، سفیر وقت ایران در سریلانکا نیز با اشاره به تلاش مهندسان و متخصصان ایرانی که منجر به اجرای چنین پروژه بزرگی شد، متذکر شده بود: روابط ایران و سریلانکا به هزاره‌های گذشته برمی‌گردد و سریلانکا با موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد خود دارای ظرفیت‌های بزرگ طبیعی و گردشگری و اقتصادی است که نقش بسزایی در توسعه اقتصادی این کشور ایفا می‌کند.

توضیح وزیر نیرو دولت روحانی درباره پروژه اومااویا

در همین رابطه رضا اردکانیان، وزیر نیرو دولت روحانی آبان‌ماه ۱۱ آبان سال ۱۳۹۸ در یک برنامه رادیویی درباره این پروژه عنوان کرده بود: اجرای پروژه بزرگ و چند منظوره اوماویا در کشور سریلانکا که شرکت فراب، پیمانکار اصلی و مجری آن و شرکت مهندسی مشاور مهاب قدس، مشاور طراحی آن بوده، افتخاری برای مهندسی ایران است.

او، این دو شرکت را وابسته به وزارت نیروی جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده و گفته بود: البته این دو شرکت در قالب صدور خدمات فنی و مهندسی، پروژه‌های متعدد دیگری را نیز در سایر نقاط جهان به ویژه در کشور‌های آسیایی و آفریقایی، اجرا کرده و یا در دست اجرا دارند و امیدواریم خدمات آنها توسعه پیدا کند.

وزیر نیرو سپس درباره ویژگی‌های پروژه اومااویا نیز گفته بود: این پروژه بزرگ و چندمنظوره، بر روی رودخانه‌ای به نام اومااویا در جنوب شرقی کشور سریلانکا و در فاصله ۲۰۰ کیلومتری پایتخت این کشور واقع شده و شامل دو سد بتنی به نام‌های دایرابا و پوهولپولا، یک تونل ارتباطی بین مخزن دو سد به طول ۳۹۰۰ متر و یک تونل انتقال آب به طول ۱۵۲۹۰ متر است.

در همین حال، هدف از اجرای پروژه اومااویا، تامین آب مورد نیاز برای آبیاری ۵ هزار هکتار زمین کشاورزی، انتقال ۱۴۵ میلیون مترمکعب آب در سال و تولید ۲۹۰ گیگاوات ساعت انرژی در سال عنوان شده بود. حجم سرمایه‌گذاری این پروژه نیز توسط ارکانیان، وزیر وقت دولت روحانی، ۵۳۰ میلیون دلار اعلام شده بود که در آغاز قرار بود به صورت مشارکت جمهوری اسلامی ایران و دولت سریلانکا، باشد که با تغییر مدل سرمایه‌گذاری پروژه، همه منابع آن از طرف دولت سریلانکا تامین شد.

افتتاح پروژه برای یک‌بار دیگر

حال پس از گذشت بیش از ۴ سال و نیم از اعلام این خبر، در سفر اخیر رییس دولت سیزدهم به سریلانکا، پروژه اومااویا افتتاح شد. سید ابراهیم رییسی در بدو ورود به سریلانکا، به محل اجرای ابرپروژه سد و نیروگاه «اومااویا» در ۲۳۰ کیلومتری شرق پایتخت این کشور رفت و به همراه رانیل ویکرمسینگه، رییس‌جمهور سریلانکا، یکی از بزرگترین پروژه‌های صادرات خدمات فنی-مهندسی ایرانی را افتتاح کرد.

علی‌اکبر محرابیان، وزیر نیرو در همین رابطه با اشاره به ظرفیت‌های عظیم کشور ایران در حوزه صادرات خدمات فنی و مهندسی به دیگر کشورها، اعلام کرد: ایران به عنوان یک کشور پیشرو در صنعت آب و برق، جایگاه نخست منطقه را در صدور خدمات فنی و مهندسی در این صنعت در اختیار دارد و این امر بیانگر دانش و توان بالای فنی و مهندسی متخصصان ایرانی است.

وی متذکر شد: اکنون توان فنی و مهندسی کشورمان در حوزه ابزار‌های مدیریت منابع آب از جمله شبکه آبیاری زهکشی، تونل‌ها و سدسازی به ۱۰۰ درصد رسیده است و ایران در بین ۴ کشور برتر جهان در این حوزه قرار دارد.

محرابیان عنوان کرد: در مسیر توسعه دیپلماسی اقتصادی در دولت سیزدهم، سریلانکا یکی از کشور‌های هدف وزارت نیرو محسوب می‌شود و در این زمینه یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌های عمرانی و بزرگ‌ترین پروژه آبی این کشور از سوی شرکت‌های ایرانی ساخته و هم اکنون آماده افتتاح است.

وی با اشاره به این‌که طرح منحصر به فرد و چند منظوره «اومااویا» با تکیه بر توان و دانش مهندسان و متخصصان ایرانی در جنوب شرقی سریلانکا افتتاح می‌شود، گفت: تولید ۲۹۰ گیگاوات ساعت انرژی در سال، تامین آب مورد نیاز ۵۰۰۰ هکتار از اراضی کشاورزی منطقه خشک جنوب شرقی سریلانکا و انتقال ۱۴۵ میلیون مترمکعب آب از منطقه پرباران به مناطق خشک کشور سریلانکا از جمله مزایای این طرح است.

وزیر نیرو با تاکید بر اینکه هزینه اجرای پروژه سد اومااویا ۵۳۰ میلیون دلار بود که به صورت نقدی به مجری ایرانی پرداخت شد، تاکید کرد: این طرح از جمله بزرگ‌ترین و فنی‌ترین پروژه‌های صدور خدمات فنی و مهندسی شرکت‌های ایرانی محسوب می‌شود که صفر تا ۱۰۰ مراحل مطالعاتی و اجرایی آن توسط مهندسان ایرانی صورت گرفته است.

واکنش یک کارشناس به افتتاح پروژه اومااویا

اما در واکنش به افتتاح پروژه اومااویا توسط رییس دولت سیزدهم در سریلانکا، رضا پاکدامن، کارشناس اقتصادی در یادداشتی عنوان کرد: در سال ۱۳۹۸ اردکانیان، وزیر نیرو دولت روحانی در مورد اجرای پروژه اومااویا در سریلانکا توسط شرکت فراب و "افتتاح رسمی آن گفت: در چارچوب پروژه چندمنظوره اومااویا، سد‌های پوهولپولا و دایرابا و تونل‌های انتقال آب این پروژه، ۸ آبان‌ماه ۱۳۹۸ با حضور رئیس جمهور سریلانکا، سفیر ایران در این کشور و مدیر عامل فراب، به صورت رسمی افتتاح شد.

وی در ادامه متذکر شد: ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ هم خبر از سفر رئیس‌جمهور به سریلانکا برای شرکت در مراسم افتتاح ابرپروژه چندمنظوره اومااویا آمد.

پاکدامن تصریح کرد: لازم است وزیر نیرو و سایر مقامات دولت رییسی در مورد میزان مشارکت ایرانی در کل این طرح و این‌که آیا «طرح اومااویای در دولت رییسی» که با تبلیغات گسترده آنقدر بزرگ جلوه داده شده که رییسی در اوج مشکلات داخلی دولت، (و غیبت از جلسه مهم چهارشنبه دولت و مجلس درمورد بازار ارز) شخصا برای افتتاح آن به سریلانکا سفر کرده، توضیح دهند چه تفاوتی با «طرح اومااویای در دولت روحانی» که صرفا با حضور سفیر ایران افتتاح شد، دارد؟

وی متذکر شد: موضوع، فراتر از جنبه فنی، از جنبه تعهد و صلاحیت مسوولان اهمیت دارد.

منبع: خبرآنلاین

tags # سید ابراهیم رئیسی سایر اخبار قارچ‌های زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی می‌شوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست می‌دهند، چه حسی است؟ اسرار تکامل آلت‌ جنسی؛ رابطه جنسی انسان‌های اولیه مثل گوریل‌ها بود؟

دیگر خبرها

  • خنثی‌سازی امنیتی‌ترین طراحی عملیات نفوذ و خرابکاری صنعتی سرویس اطلاعاتی موساد در ایران روی آنتن شبکه یک سیما
  • (عکس) استایل جالب بازیگر زن سریال «گاندو» در ترکیه
  • نورافکن: هرچه بگذارم، حاشیه می‌شود/ اتفاقات عجیب و غریبی برایمان درست کردند
  • واکنش عالیشاه: نه نه نه نه نه!
  • ۵ اقدام برای جلوگیری از آلوده شدن تلفن همراه به بدافزار
  • مذاکرات اطلاعاتی- امنیتی ترکیه و سومالی
  • رئیسی پروژه‌ای که در دولت روحانی افتتاح شده بود را دوباره افتتاح کرد!
  • رژیم صهیونیستی خط قرمز امنیتی آمریکا است
  • رژیم صهیونیستی جزیی از «خطوط قرمز امنیتی در آمریکا» است
  • ممبینی: نمی‌توانیم درباره VAR خیلی اطلاعات بدهیم